۱۳۹۳/۱۲/۳

گونه شناسي شخصيت انسان: اعمال قدرت و كنترل


نقدي بر ديدگاه مطرح شده توسط سروش:
گونه يابي شخصيت هاي انساني أرمان ديرينه اي است براي سهولت گروهبندي جامعه انساني امري كه هم بر ساده سازي انسان در كسوت اجتماعي أستوار است و هم ناظر بر اعمال كنترل و قدرت است. اين رويكرد كه در بين فلاسفه، عرفا و لإيه هايي از روانشناسي فردي غرب و شرق رايج است
و بصورت پيشيني ازسوي برخي منجم ها از گذشته دور تا كنون با گونه بندي شخصيت ها مبتني بر ماههاي سال به تعين آمال خود پرداخته درصد گريز از تكثرگرايي شخصيت آدمي، يونيفورم سازي و تمايز و در يك منظر به تعبير بورديو اويوژنيزه يا اصلاح تيپهاي انساني است نظريه اي كه خاستگاه آن مي تواند در داروينيزم اجتماعي و اصلاح گونه انساني متبلور شود. چنين رويكرد ساده سازانه/انگارانه اي از تأثير عوامل انساني و اجتماعي و جامعه اي شدن هويت هاي فردي كه أولريك بك نيز بدان تاكيد مي ورزد هراسان بوده و در كمترين حد غفلت ميورزد. پارامترهايي نظير سن، جنس/جنسيت، قوميت، مليت، طبقه اجتماعي، دين و باورداشت ها و... بي اعتناست و در تحليل و تقليل انسان در تيپهاي چندگانه درپي نوعي استاندارد سازي انسان است. بنيان هاي نژادپرستي و ايدئولوژي فاشيزم نيز بر همين ستونها خانه بر آب ساخته است.
نقد كوتاه من ناظر بر معرفي ديدگاهي است كه دكتر سروش در يادداشت زيربدان پرداخته است:

https://www.facebook.com/ali.tayefi/posts/10152808385837800?pnref=story

هیچ نظری موجود نیست: