پدیده قتل های ناموسی یک پدیده اجتماعی زمانمندی است که سابقه وقوع آن به دوران بسیار قدیم بازگشته و هنوز نیز در آستانه عصر دانش و جوامع فرامدرن شاهد وقوع ان هستیم. دراین خصوص رادیو فردا گفتگویی را بازگشایی کرده است که متن این گفتگو را می توانید در پیوند زیر مشاهده کنید.
۱ نظر:
ناشناس
گفت...
سلام بحث قتل های ناموسی، جدا از مسئله دینی، یک مسئله اجتماعی نامکشوف است که با توجه به حساسیت اجتماعی و شرعی که در این باره وجود دارد کمتر مورد بحث و گفتگو قرا گرفته است. این بحث را ما میتوانیم در هر دو جنس (زن و مرد) مورد بررسی قرار دهیم که کدام یک از این دو جنس بیشتر از این قضیه آسیب دیده، و کدامیک بیشتر باعث ایجاد چنین مسئله ایی برای اجتماع ایرانی و حتی خیلی از جوامع اسلامی گشته اند. همچنین باید به زمان اتفاق افتادن این مسئله توجه کرد که قبل از ازداوج بوده یا بعد از آن رخ داده است. اگر قبل از ازدواج باشد بیشتر از طرف براداران یا پدر این قتل ها رخ میدهد که عامل اصلی آن به خطر افتادن آبروی شرعی و حیثیت خانواده مجرم (که در جامعه مجرم به حساب می آید)است که باید به نوعی دوباره به خانواده از طرف اجتماع آن آبروی رفته برگردد و در این رابطه تنها راه حل از بین بردن آن عامل از بین برنده همین آبرو و حیثیت اجتماعی قلمداد می شود. بگذارید مثالی در این رابطه بزنیم. ما در ایام بچگی برخی مواقع میشنیدیم که دختری با فردی رابطه برقرار کرده یا حتی از این هم کم اهمیت تر با هاش حرف میزند و موقعی که او را دید به رویش خندید، در این زمان، با تمام وجود و اعتقادمان حس میکریم که اون دختر مفسیده است و باید از بین ببرد و چه بسیار شنیدیم که پدرانی یا برادارنی برای آنکه ایمان خود را به جامعه اثبات نمایید چنین دخترانی را به قتل نرساند و قربانی ندادند. مسئله دیگر مربوط به بعد از ازدواج است که برخی خانم ها یا مردها با جنس مخالف در خفا اقدام به ایجاد ارتباط می کنند، که یکی از عوامل این امر که کمتر مورد توجه قرار گرفته شرایط خانوادکی خود زوجین بوده که چطور پرورش یافته اند. لیکن در این باره نیز بیشتر قتل ها توسط شوهران صورت گرفته که منجر به قتل زن یا فرد مورد ارتباط قرار گرفته شده است. مسله اییی که باید در این مورد به آن اشاره کرد این است که یک خانم بر حسیب قراردادی به همسری مردی در میآید و این قرار داد قابل نقض شدن است. لیکن بهای نقض این قرارداد در صورت نقض هر یک از طرفین قتل نیست، بلکه شوهر میتواند وقتی که با این مسئله روبرو شد زنش را طاق بدهد، شاید کمی ساده به نظر برسد، لیکن جزای چنین جرمی، از بین بردن جان یک انسان نیست. به قول نیچه، اینها برای آنکه ایمان خود را به خدا ثابت کنند چه بسیار انسان ها که نکشتند. حرف در این باره زیاد است لیکن زمان کم. متأسفانه رفته رفته اخلاق در جامعه ما رخت برمی بندد، در جامعه ایی که بدنه دولت و ملت را فساد گرفته، نیازی به اصلاح، احساس نمیشود.
۱ نظر:
سلام
بحث قتل های ناموسی، جدا از مسئله دینی، یک مسئله اجتماعی نامکشوف است که با توجه به حساسیت اجتماعی و شرعی که در این باره وجود دارد کمتر مورد بحث و گفتگو قرا گرفته است.
این بحث را ما میتوانیم در هر دو جنس (زن و مرد) مورد بررسی قرار دهیم که کدام یک از این دو جنس بیشتر از این قضیه آسیب دیده، و کدامیک بیشتر باعث ایجاد چنین مسئله ایی برای اجتماع ایرانی و حتی خیلی از جوامع اسلامی گشته اند.
همچنین باید به زمان اتفاق افتادن این مسئله توجه کرد که قبل از ازداوج بوده یا بعد از آن رخ داده است.
اگر قبل از ازدواج باشد بیشتر از طرف براداران یا پدر این قتل ها رخ میدهد که عامل اصلی آن به خطر افتادن آبروی شرعی و حیثیت خانواده مجرم (که در جامعه مجرم به حساب می آید)است که باید به نوعی دوباره به خانواده از طرف اجتماع آن آبروی رفته برگردد و در این رابطه تنها راه حل از بین بردن آن عامل از بین برنده همین آبرو و حیثیت اجتماعی قلمداد می شود.
بگذارید مثالی در این رابطه بزنیم. ما در ایام بچگی برخی مواقع میشنیدیم که دختری با فردی رابطه برقرار کرده یا حتی از این هم کم اهمیت تر با هاش حرف میزند و موقعی که او را دید به رویش خندید، در این زمان، با تمام وجود و اعتقادمان حس میکریم که اون دختر مفسیده است و باید از بین ببرد و چه بسیار شنیدیم که پدرانی یا برادارنی برای آنکه ایمان خود را به جامعه اثبات نمایید چنین دخترانی را به قتل نرساند و قربانی ندادند.
مسئله دیگر مربوط به بعد از ازدواج است که برخی خانم ها یا مردها با جنس مخالف در خفا اقدام به ایجاد ارتباط می کنند، که یکی از عوامل این امر که کمتر مورد توجه قرار گرفته شرایط خانوادکی خود زوجین بوده که چطور پرورش یافته اند.
لیکن در این باره نیز بیشتر قتل ها توسط شوهران صورت گرفته که منجر به قتل زن یا فرد مورد ارتباط قرار گرفته شده است.
مسله اییی که باید در این مورد به آن اشاره کرد این است که یک خانم بر حسیب قراردادی به همسری مردی در میآید و این قرار داد قابل نقض شدن است. لیکن بهای نقض این قرارداد در صورت نقض هر یک از طرفین قتل نیست، بلکه شوهر میتواند وقتی که با این مسئله روبرو شد زنش را طاق بدهد، شاید کمی ساده به نظر برسد، لیکن جزای چنین جرمی، از بین بردن جان یک انسان نیست.
به قول نیچه، اینها برای آنکه ایمان خود را به خدا ثابت کنند چه بسیار انسان ها که نکشتند.
حرف در این باره زیاد است لیکن زمان کم.
متأسفانه رفته رفته اخلاق در جامعه ما رخت برمی بندد، در جامعه ایی که بدنه دولت و ملت را فساد گرفته، نیازی به اصلاح، احساس نمیشود.
ارسال یک نظر