مروری بر آسب دیدگان جنگ هشت ساله ایران و عراق (خاصه در سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق) که ناشی از سوء مدیریت بحران های ملی و منطقه ای ازیکسو و منش و بینش جنگ افروزی رهبران و مسئولان نظام قدرت در جمهوری اسلامی بود یکی از مهمترین فرازهایی است که در سالهای پس از جنگ کمتر بدان پرداخته شده و ابعاد اجتماعی زندگی این خیل وسیع جمعیت آسیب دبده مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی دراین مقاله کوتاه این است که وضعیت کمی و کیفی کشته شدگان و معلولان جنگ نابرابر چگونه است؟
تحلیلی بر وضعیت جمعیتی و اجتماعی آسیب دیدگان جنگ
شواهد نه چندان دقیق آماری حاکی است که کلاً 217489 نفر در جنگ جان خود را ازدست داده اند. به بیان دیگر میتوان اذعان کرد بطور نسبی بیش از 200 هزار خانواده در اثر فوت یکی از اعضای خانواده خود در زمره آسیب دیدگان این موج نسل کشی جنگ افروزانه قرار گرفته اند.
نسبت جنسی
نسبت جنسی دربین کشته شدگان جنگ نیز نشان میدهد ازبین کل جان باختگان جنگ 97 درصد مرد و 3 درصد زن بوده اند. به بیان دیگر بیش از 211 هزار نفر را مردان تشکیل دادهاند که گویای نرخ بالای آسیبپذیری مردان در مصایب اجتماعی نظیر جنگ می باشد. دراین میان حدود 30 درصد را افراد متاهل و 70 درصد را جوانان مجرد تشکیل داده است. تعداد آسیب دیدگان مستقیم خانواده هایی که سرپرست خود را ازدست دادهاند عبارت از 63718 خانوار بوده است که دراین سالها علاوه بر اندوه و درد ازدست دادن همسر یا پدر خود، با مشکلات عدیده اقتصادی در تأمین معاش نیز دست و پنجه نرم کرده اند. دراین میان میتوان به زنان همسر این جانباختگان اشاره کرد که بخش ساکت و درسایه آسیب پذیران این جنگ را تشکیل می دهند. این زنان با عزیمت همسران خود به جبهه های جنگ، علاوه بر بی سامانی، نگرانی و ناامنی سالهای دوری همسران خود در جنگ، پس از کشته شدن شوهران خود ضمن محرومیتهای اقتصادی عدیده در تأمین زندگی خود، عمدتا از یک آسیب اجتماعی مضاعف نیز برخوردار شدند که بعنوان زنان بیوه از کمترین فرصت های زندگی معمولی و قابل قبول در جامعه برخوردار شدند. اگرچه درمیان اقشاری از جامعه، این زنان مورد حرمت کلامی و اجتماعی بودند ولی واقعیت سخت زندگی این قشر از زنان، چنان عرصه اقتصادی و آزادی اجتماعی آنان را دگرگون ساخت که روال هنجارمند زندگی آنان را تحت الشعاع قرار داد. ازدوا ج مجدد برخی از این زنان جوانسال پس از فوت همسر و سالها انتظار در حین جنگ و پس از آن، سبب افسردگی روحی و آسیبپذیری های جدی بر روح و روان آنان گردید که کمتر ازسوی مسئولان امور اجتماعی کشور مورد توجه قرار می گیرد. منبع شماره یک
نسبت سنی
شواهد آماری مربوط به گروهبندی سنی کشته شدگان جنگ اگرچه مبتنی بر رقم پیشگفته موجود نیست ولی آمار دیگری نشان میدهد که آمار كلي شهداي جنگ تحميلي تعداد ۲۱۳ هزار و ۲۵۵ نفر بوده و از اين بین تعداد ۷۰۵۴ نفر ۱۴ ساله و كمتر، تعداد ۶۵۵۷۵ نفر بين ۱۵ تا ۱۹ ساله، تعداد ۸۷۱۰۶ نفر بين ۲۰ تا ۲۳ ساله، تعداد ۲۲۷۰۳ نفر بين ۲۴ تا ۲۹ ساله و تعداد ۳۰۸۱۷ نفر ۳۰ ساله و بالاتربوده است. بطوریکه ارقام نشان میدهد قریب 72 هزار از کشته شدگان جنگ زیر 19 سال بوده و به معنای دیگر تقریباً بیش از 30 درصد از کل کشته شدگان جنگ هشت ساله ایران را کودکان زیر هجده سال تشکیل داده است. منبع شماره 6. به تعبیر دیگر می توان گفت کودکان آسیب پذیرترین قربانیان جنگ هشت ساله بوده اند. کودکانی که نه جنگ میدانستند چیست و نه در شعله افروزی آن نقشی داشتند، با تدابیری غیر انسانی یا جان خود را در زیر بمباران دشمن در محیط خانه و مدرسه از دست دادند ویا با تدابیر القائات دینی و ایدئولوژیک چونان حسن فهمیده جان بر کف معصومیت خود نهادند. میتوان اذهان داشت خشن ترین و بیرحمانه ترین سیمای جنگ، تحمیل جنگ بر کودکانی بود که طعم زندگی را نچشیده، جام مرگ را بکام کشیدند.
نسبت تحصیلی
آمارهای موجود گواهی میدهد که قریب 93 درصد جان باختگان جنگ را افراد واقع در زیر مقطع تحصیلی دیپلم تشکیل داده اند. بطوریکه دراین میان فقط حدود 5 درصد دارای تحصیلات دانشگاهی و حوزوی بوده اند. دربین افراد فاقد تحصیلات دانشگاهی، نرخ افراد دارای تحصیلات ابتدایی و کمتر قریب 37 درصد معادل 80 هزار نفر است. این رقم گویای این است که ماشین جنگ و شور ایدئولوژیک جنگ افروزی ازسوی نظام قدرت در تهییج افکار عمومی برای مشارکت در جنگ عمدتا گریبان اقشار کم دانش و کمتر تحصیلکرده را گرفته است. فرض قابل تأمل دراین میان این است که ماشین ایدئولوژیک و تبلیغی جنگ توانست آتش جنگ را با جان و زندگی اقشاری شعلهور سازد که باکمترین میزان دانش، در معرض بیشترین دستکاری فکری و تهییج قرار گیرند. منبع شماره 5
وضع اشتغال
ازبین کل جانباختگان جنگ قریب بیش از نیمی در بخش دولتی مشغول بکار بودند. دراین میان 2895 نفر دانشجو، 36 هزار و 900 نفر دانش آموز و 2500 نفر کودک زیر سن تحصیل بودهاند نشانه گستردگی طیف آسیبپذیری اقشار اجتماعی مختلف بویژه قشر کودکان و تحصیلکردگان در جامعه است. جان باختن قریب 40 هزار کودک از سنین زیر تحصیل تا دانش آموزی در طول دوران جنگ دراین آمار نشانه کودکانه بودن نیروی جنگی و آسیبپذیری جنگ ایدئولوژیگ ایران بود. منبع شماره 2
همچنین آمار بدست آمده دیگری نشان می دهد قریب 16 هزار و 738 نفر سرباز در سپاه، و 37 هزار نفر سرباز در ارتش و 5672 نفر سرباز نیروی انتظامی بودهاند که جان خود را در جنگ ازدست داده اند. این ترکیب گویای این است که قریب 27 درصد جانباختگان جنگ را سربازانی تشکیل دادهاند که لزوماً با انگیزه و اراده فردی، داوطلبانه و ایدئولوژیک روانه جنگ نشده اند. دراین میان فقط 23 هزار و 200 نفر کادر سپاه پاسداران، قریب ده هزار کادر ارتش و سه هزار نفر کادر نیروی انتظامی بوده اند. همچنین فقط 2329 نفر بعنوان بسیجی داوطلبانه در جنگ مشارکت کرده اند. منبع شماره 3.
نرخ کشته شدگان نیروهای دولتی خاصه از آنروی قابل توجه است که بخش قابل توجهی ازاین افراد کسانی بودند که در سالهای پایانی جنگ بدلیل کاهش شدید نرخ مشارکت های داوطلبانه مردم در جنگ، طی طرح های اجباری اعزام کارکنان دولتی به جبهه های جنگ توسط حکومت اسلامی عازم جنگ شدند و جان خود را باختند. مروری بر آمار و ارقام ترکیب جمعیتی کشته شدگان جنگ نشان از این است که علیرغم تبلیغات گسترده ماشین جنگ در نظام قدرت دینی و ایدئولوژیک، نرخ مشارکت های داوطلبانه در جنگ بسیار اندک بوده است و این جنگ بمعنای واقعی «تحمیلی» بود، «تحمیلی از سوی رهبران جمهوری اسلامی به مردم ایران.
توزیع منطقه ای
شواهد حاکی است ازبین کل جمعیت جان باختگان جنگ هشت ساله، بخش بزرگی از این افراد با نسبتی در حدود 68 درصد برابر با 147 هزار و 336 نفر، ساکن مناطق شهری بوده و 32 درصد باقیمانده را روستاییان تشکیل داده بودند. ساختار آسیب دیده شهری در سالها و دهه های پس از جنگ میتواند از یک منظر محصول تجمع آسیب دیدگان جنگ در مناطق شهری . از سوی دیگر ناشی از مهاجرت بخش بزرگی از مردم ساکن در مناطق مرزی واقع در منطقه جنگ بشمار اید. این رقم درعین حال گویای این است که جنگ ایدئولوژیک عمدتا قربانیان خود را از اجتماعات شهری برگزیده است و مردم روستایی به نسبت در حاشیه این جنگ قرار داشتند.
فقر شهری، بیکاری شهری، انفجار جمعیت، محرومیتهای اجتماعی، بهداشتی و آموزشی و همچنین ترافیک و سوء مسکن در نقاط شهری درکنار مسائل و جرایم اجتماعی دیگر میتواند ازیک منظر محصول گستردگی پیامدهای منفی جنگ دربین آسیب دیدگان شهری و مهاجرت های پیش گفته باشد. منبع شماره 4:
معلولان و جانبازان
مروری بر آمار جانبازان که مهمترین آسیب دیدگان جنگ هشت ساله محسوب شده و هنوز نیز بار و زخم عمیق جنگ را لمس میکنند، نشانگر بخش دیگری از واقعیت جانگداز پیامدهای جنگی است که اصحاب قدرت برسر اندیشه تباهسازی انسان در پای باورهای دینی و ایدئولوژیک، برجای نهاده اند.
آمارها حاکی است در حال حاضر قریب 378 هزار و 540 نفر جانباز در کشور وجود دارد که قریب 45 درصد معادل 168 هزار نفر از جانبازان، بالای 25 درصد سلامت جانی خود را ازدست داده اند. این رقم بدون محاسبه جانبازی روحی و عاطفی این بحش از آسیب دیدگان جنگ است که چندان مورد توجه مسئولان متولی امور این قشر نیست. دراین میان افرادی از جانبازان هستند که نرخ آسیبپذیری جسمی انان درجنگ بالای 50 درصد بوده و بخشی نیز بعنوان جانبازان شیمیایی بشدت از توان کار و فعالیت روزمره و عادی عاجز بوده و به نظام بروکراتیک تأمین اجتماعی بنیاد های مالی شهدا و جانبازان متصل هستند تا معاش حداقلی برای آنان فراهم سازند. این وضعیت برکنار از عده بسیار قلیلی است که تحت عنوان جانباز از رانت های تحصیلی، شغلی و مالی غیرقابل تصوری برخوردار شدهاند که طبعن به نظام قدرت نیز وابستگی بسیار بیشتری دارند. منبع شماره 7
دراین میان آمار دیگری از سوی اداره کل بهداشت و درمان بنیاد شهید نشان میدهد که قریب ۱۰۰ هزار جانباز شیمیایی تحت پوشش بنیاد شهید قرار دارند که بطور مرتب و تدریجی جان خود را از دست می دهند. منبع شماره 8.
جانبازان جنگی کسانی هستند که بعنوان شاهدان و بازماندگان یکی از بزرگترین فاجعه انسانی در تاریخ ایران کمتر مورد توجه نهادهای حقوق بشری و پژوهشگران مستقل قرار گرفته اند. بازخوانی برخی خاطرات جنگی دولت ساخته و برخی جانبازانی که با اعتقاد و باور راستین به باورهای اسلامی جان بر کف نهادند، تنها بخش بسیار نازکی از اسناد جنگی محسوب میشود که آن نیز ازسوی نهادهای متولی ثبت خاطرات جنگی بدرستی منتظر نمی گردد. اهتمام در تأمین نیازهای این قشر عظیم آسیب دیده و بازمانده از جنگ بقدری از سوی نهاد قدرت و حتی نهادهای دیگر مورد غفلت قرار گرفته است که سبب شده بسیاری از این جانبازان در خفا و خلوت زندگی سخت خود بسختی به زندگی پر مشقت خود ادامه دهند و با سختی نیز جان دهند.
بی تردید بهره مندی از برخی امکانات و سهمیه های دولتی و آماده خوری های نسبی برای برخی از جانبازان و خانواده شهدا در طول سالهای پس از جنگ میتواند یکی از دلایل فاصله اجتماعی بین جانبازان و مردم عادی شود که حس تبعیض، خشمی خاموش را در درون سینهها نهاده است.
اسرای جنگی
آمار ها حاکی است در طول سالهای جنگ هشت ساله و سالهای پس از آن قریب 42 هزار و 618 نفر بعنوان اسیر در اسارت حکومت عراق بودند.منبع شماره 11 این افراد که بعنوان آزادگان از آنان یاد میشود بدترین خاطرات دوران جنگ و اسارت را تجربه کرده و درواقع بخش دیگری از جانبازان روحی و روانی جنگ را تشکیل می دهند. مروری بر خاطرات این افراد در شکنجه گاههای بدنه قدرت در عراق نشانگر تکاندهنده بودن حجم فشار روحی و جسمی وارده بر این افراد است که علیرغم برخورداری این عده از برخی مزایای اجتماعی، آسیب های اجتماعی و روانی عدیده ای را بر جان و تن این قشر باقی نهاده است. این عده درسالهای پس از جنگ نیز درفضایی از بی اعتمادی عمومی دربین مردم زندگی کرده و خاطرات سخت دوران جنگ را همواره در کابوس های شبانه مرور میکنند.
مفقود الاثرها
آمارهای نه چندان دقیق گویای این است که در اثر جنگ هشت ساله قریب ۷۰۰۰ مفقود الاثر نظامی در کشور ثبت شده است که هنوز بعنوان شهدای جنگی در نزد بنیاد شهدا ثبت و ضبط .شده است. منبع شماره 10. رقم دیگری که بنظر به واقعیت نزدیکتر می باشد آماری است که کمیته بین مللی صلیب سرخ درایران اعلام کرده است که تعداد مفقودان جنگ ایران برابر 11 هزار و 697 نفر می باشد. منبع شماره 11. هم اینک نیز نظام قدرت دینی و ایدئولوژیک ایران با راه اندازی نمایشهای واقعی و گاه دروغین در اهتمام است با یافتن باقیمانده اجساد و یا هرگونه اسنادی بتواند خانواده این بخش از آسیب دیدگان جنگی را از سالها انتظار رها ساخته و بتدریج این فهرست مفقودان را بر فهرست جانباختگان جنگ بیفزاید. بازنگری بر زندگی بازماندگان این قشر از جان باختگان جنگ که همچنان چشم انتظار یافتن جسد یا خبری از فرزند یا همسر خود هستند، شرح دیگری از ضایعات انسانی و اجتماعی جنگی است که آثار آن هنوز در میان نسل کنونی نیز هویداست.
وابستگان آسیب دیدگان
در خاتمه ضروری است نگاهی بیفکنیم بر زندگی وابستگان بازماندگان و جانباختگان جنگ که طیف گسترده ای از والدین، زنان همسر، کودکان و خواهر و برادران را تشکیل میدهد. والدین . همسران این قشر در غم و اندوه ازدست دادن فرزندان یا همسران خود در جبهه های جنگ خواه با رویکرد اعتقادی و خواه بدون آن، چنان آسیب جدی خورده اند که آثار روحی سالهای بیم مرگ عزیزانشان در طی جنگ، مفقودی، اسارت و درنهایت جانبازی و معلولیت مادام عمر فرزند یا همسرانشان روح و جسم آنان را بشدت تحلیل برده و ناخواسته آنان را از شعله های جنگ بی امان، درامان نگذاشته است.
از سوی دیگر فرزندان بخش بزرگی از جانباختگان و مفقودان جنگ از یکسو و بخش بزرگی از جانبازان و معلولان و حتی اسرای جنگی از سوی دیگر همچنان با خاطرات دوران جنگ و آثار باقیمانده بر جان و تن پدرانشان زندگی میکنند. این کودکان که با معلولیت پدرانشان دوره جامعه پذیری را طی کردهاند همواره نیم نگاهی به خاطرات پدران معلول و بیمار خود میاندازند که چگونه جنگی مبتنی بر اقتدارطلبی دینی و ایدئولوژیک و ارضی و مرزی توانست یکی از ارگانهای خانواده آنان را مجروح سازد. بازنگری این وقایع از زبان فرزندان بازماندگان این جنگ خود حدیث دیگری است که میتوان بخشی از آن بعض را در شورشگری نسل جوان در جامعه امروز ایران مشاهده کرد.
خشونت، فقر و ناامنی اجتماعی
بخش مهم قابل تأمل در اثر وقوع جنگ درایران، نهادینه سازی و شیوع عنصر خشونت در جامعه از یکسو و ناامنی اجتماعی از سوی دیگر است. حضور جمعیت قریب میلیونی از بازماندگان و وابستگان جانباختگان و جانبازان جنگی در کشور ازیکسو و تجربه چندین ساله فضای ناامن و خشونت زای جنگی در مناطق جنگی و شهری دربین احاد مردم ازسوی دیگر همگی نشان از این دارد که خشونت فعال و ساختاری موجود در جامعه ایران دارای یک زمینه مشترک است که در سالهای جنگ ریشه دارد.
علاوه بر تجربه عینی خشونت توسط کسانی که از جبهه های جنگ خواه بعنوان جانباز یا اسرا بازگشته اند، ناامنی زندگی این طیف وسیع بازماندگان آسیب دیده از جنگ، چنان هاله اثری از خود بجای گذاشته است که سبب پرخاشگری ، خشونت جویی، حس ناامنی و بیم اجتماعی، حس تبعیض اجتماعی(بویژه بامقایسه کسانی که در طول تلاش این قشر در دوران جنگ به ثروتهای هنگفتی دست یافته اند)، فقر و ناتوانی در ایفای نقش پدری و همسری و ... می گردد.
-------------------------------------------------------------------------------
منابع
منبع شماره یک
منبع شماره دو
منبع شماره 3
منبع شماره 4:
منبع شماره 5
منبع شماره 6
منبع شماره 7
منبع شماره 8
منبع شماره 10
منبع شماره 11
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر