۱۳۹۰/۶/۱۳

اسلام سیاسی و حقوق بشر در ایران

مقدمه
پس از گذشت بیش از یکصد سال از اولین پیروزی جنبش مشروطه طلبی درایران و فراز و نشیب های بسیاری که جامعه ایران در طول این دوره بویژه با روی کار آمدن پهلوی های پدر و پسر و گسترش مدرنیزم حتی با رهبری سردار مدرنیزم رضاپهلوی شاهد شکل گیری و توسعه آن بود، امروزه جامعه ایران در گریبان چنان ناسازه و پارادوکس های جدی است که روز بروز نهال توسعه را نحیف تر می سازد و شاخه های بی جان دمکراسی و سکولاریزم را می خشکاند. در مروری بر همه نهاد ها و نمادهای توسعه ای که در طول قرن حاضر شمسی تا پیش از انقلاب به ثمر رسید، مهمترین پرسش محوری در تبیین علل عقب ماندگی ایران این است که گلوگاه اصلی عدم توسعه و دمکراتیزه کردن و سکولاریزه شدن جامعه ایران چیست؟ برای پاسخ دهی به ای نپرسش هدف اصلی مقاله بررسی تطبیقی گذرایی است بر مبانی حقوقی اسلامی با حقوق بشر که در هردو نظام حقوقی محوریت تام و تمام دارد.

اسلام سیاسی چگونه شکل گرفت؟
اسلام در قرآن از همان ابتدا دارای دو ماهیت مختلف بود. سوره ها و آیات قرانی در دوره مکی دارای جهت مهرآمیز و دعوت به خدای مهربانی بود که بخشنده همگان بود. پس از دهسال بعثت محمد و هجرت وی از مکه به مدینه و تشکیل اولین دولت اسلامی و دستیابی به قدرت سیاسی، ماهیت و جهت سوره ها و آیات قرانی نیز تغییر کرد. دراین دوره زندگی محمد و محتوای قران نیز جهت خشونت، تهدید و جنگ ورزی را بخود گرفت. ازاین زمان دین قالب شریعت بخود می گیرد. دراین فرایند محمد پیامبر به محمد خلیفه تبدیل شده و نطفه های امپراتوری و خلافت اسلامی شکل می گیرد.
با شکل گیری اسلام سیاسی و پیوند آن با قدرت و پی ریزی بنیان های خشونت دینی و سیاسی تدریجا در طول ۲۰۰ سال نهادهای دینی سیاسی جدیدی با مضامین دینی- اسلامی شکل گرفتند:
۱. شکل گیری شریعت اسلامی متشکل از نظام حقوقی الهی و ازلی ابدی و تدوین تدریجی آن،
۲. تشکیل دادگاه شرع اسلامی، اجرای مجازات اسلامی و بوجود آمدن حاکم شرع که محمد اولین حاکم شرع بود،
٣. تشکیل نهاد جهاد بصورت رسمی و نیروی نظامی جهاد اسلامی و مرزگذاری بین مسلمانان و کفار،
۴. تشکیل مساجد برای ادای نماز جماعت و اتحاد و همبستگی مسلمانان و پدید آمدن نهاد امام جماعت
۵. درگیری بر سر قدرت و اختلاف بین خلفا و جانشینان محمد بین ۴ شخصیت اصلی اسلامی ابوبکر، عثمان، عمر و علی
۶. تشکیل مدارس و مکتب اسلامی برای تربیت روحانیون جهت آموزش دین و تربیت مروجان دینی و پدید آمدن علمای دینی،
و تشکیل دو فرقه اصلی شیعه و سنی و آغاز نبرد ها و کشمکش های درونی در دین اسلام سیاسی.
در طول ۲۰۰ سال پس از به قدرت رسیدن محمد در مدینه تا دوره خلافت بنی عباس؛ نهاد جنگ و آتش خشونت همواره شعله ور بود. این فرایند از خلافت بنی امیه تا ظهور جنبش ایدئولوژیک و سیاسی- دینی اخوان الصفا با جهت نظامی و فرهنگی و سیاسی تا بنیاد گرایی اسلامی در عصر معاصر ( بن لادن، جماعت اسلامی درپاکستان و حزب الله در ایران و لبنان و ...) همواره زمینه تضاد و خشونت ورزی را فراهم ساخته است.


خشونت در آموزه های قرانی و اسلام سیاسی
قرآن مدنی، یا قرآن خشونت زا، مملو از آیات و سوره هایی است که تایید کننده خشونت، تهدید و تحقیر و تبعیض بین گروه ها و اقشار اجتماعی است. دراین دوره به اقتضای ضرورت توسعه قدرت اندیشه دینی اسلام و حوزه نفوذ مسلمانان به رهبری محمد، آیات بسیاری برای توجیه گسترش طلبی دینی و سیاسی و اقتصادی از این خصیصه برخوردار شدند. برخی از مهمترین این آیات عبارتند از:
۱. "آنهارا (کفار) هرکجایافتید به قتل رسانید و از آنها یاور و دوستی نباید اختیار کنید" (سوره نسا، آیه ٨٨)
۲. "آنان که به آیات ما کافر شدند بزودی در آتش دوزخشان درافکنیم که هرچه پوست تن آنها بسوزد به پوست دیگرش مبدل سازیم تا سختی عذاب را بچشند که همانا خدا مقتدر و کارش از روی حکمت است" (سوره نسا، آیه ۵۶)
٣. "همانا کیفر آنانکه با خدا و رسول او به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آنها را بقتل رسانده یا به دار کشند و یا دست و پایشان به خلاف ببرند، یا با نفی و تبعید از سرزمین صالحان دور کنند، این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنهاست." (سوره مائده، آیه ٣٣)
۴. "دست زن و مرد دزد را به کیفر اعمالشان ببرید" (سوره مائده آیه ٣٨)
۵. " نفس را در مقابل نفس قصاص کنید و چشم را به مقابل چشم و بینی را به بینی و گوش را به گوش و دندان را به دندان و هر زخمی را قصاص همان خواهد بود." (سوره نسا آیه ۴۵)
۶. "... اگر(زنها) مطیع نشدند آنان را به زدن تنبیه کنید" (سوره نسا، آیه ٣۴)


جنگ و سرکوب دگراندیشان
درطول ۲٣ سال دوره بعثت یا پیامبری محمد و ۱۰ سال حکومت اسلامی به رهبری محمد در مدینه، که اندیشه خشونت و جنگ برای انتشار آموزه های دینی و گسترش طلبی ارضی و دامنه نفوذ سیاسی و نظامی، بیست هفت لشکر کشی و ازجمله نه جنگ خونین عمده در دوران زندگی سیاسی محمد علیه قبایل گوناکون و یهودیها صورت گرفت. مجموعه لشکر کشی ها و جنگ های این دوره بین سی و پنج تا چهل و هشت بار است. جنگهای به رهبری محمد بنام "غزوه" از بزرگترین و خونبارترین جنگ های این دوره محسوب می شود.
درطول دوره شکل گیری و تحکیم حکومت و امپراتوری اسلامی در طول ۲۰۰ سال، جنبش ها و اعتراضات سیاسی و اندیشه ای زیادی رشد و گسترش یافت که بشدت سرکوب شدند. از سرکوب خوارج، که موافق خلافت علی نبودند و به انجام انتخابات آزاد تاکید می ورزیدند، تا اندیشه مترقی اعتزالیون همه شواهد بزرگی از سرکوب دگراندیشان در حکومت اسلامی هستند. مذهب اعتزال که در زمان اولین خلفای عباسی بویژه مامون ظهور، رشد و اهمیت پیدا کرد معتقد بود که قرآن مخلوق است و با اندشه فرقه مسلط دیگر اسلامی بنام اشاعره مخالفت می ورزید؛ توسط خلیفه امپراتوری بنی عباسی، متوکل، شدیدا سرکوب شده و رهبران آن به قتل رسیدند. این وقایع ادامه خشونت ورزی و جنگ افروزی اسلام سیاسی محمد و عدم تحمل اندیشه ای بجز اندیشه اسلامی با روایت محمد بود.
اصولا دردین اسلام و البته سایر ادیان، حقوق الهی دربرابر حقوق بشر قراردارد. در اینجا برخی از آیاتی که تایید کننده اندیشه مسلط نظام حقوق الهی در برابر هر نظام انسانی است آورده می شود:
۱. " قانون سنت خدا هرگز مبدل نخواهد شد و طریقه حق وسنت الهی هرگز تغییر نمی پذیرد" ( سوره فاطر آیه ۴٣)
۲. " کلام خدای تو از روی راستی و عدالت به حد کمال رسید و هیچ کسی تبدیل و تغییر آن کلمات نتواند کرد" ( سوره انعام آیه ۱۱۵)،
٣. " ما بعضی از مردم را بر بعضی دیگر برتری دادیم تا عده ای از آنهان عده دیگری را به خدمت خود گیرند" (سوره زخرف آیه ٣)،
و بسیاری آیات دیگر. در ادامه و تایید همین اندیشه است که خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران در بیانات خود می گوید:
"آنچه که آنها حقوق بشر می نامند مشتی قوانین فاسد است که توسط صهیونیستها برای ازبین بردن حقیقت دین است"،
" وقتی دنبال حق هستیم نباید به سازمان ملل برویم، باید سراغ قرآن مقدس رفت".


توسعه نیافتگی ملل مسلمان
شواهد بسیاری از پژوهش های انجام شده نشان می دهد که عقب مانده ترین کشورهای اسلامی آنهایی است که بیشترین حجم مردم آنان را مسلمانان تشکیل می دهند. بیش از ۵۰ کشور اسلامی در جهان از مهمترین کانون های جهانی در تضییع حقوق بشر بشمار می روند. باوجودیکه ٣۶ کشور در طول ۲۰ سال گذشته بسوی دمکراسی ثابت گام نهاده اند، ولی هیچیک از آنها دارای اکثریت اسلامی نیستند هرچند که هند دارای بیش از ۱۰۰ میلیون مسلمان است. در بررسی عوامل عقب ماندگی جوامع اسلامی با شرایط اقلیمی، اقتصادی، اجتماعی و حتی قومیتی مختلف، مهمترین عنصر مشترک دربین این ممالک، عبارت از وجود اندیشه اسلامی و اکثریت مسلمانان ساکن در این جوامع است. از اینرو می توان چنین گفت که اندیشه اسلامی از این منظر قابلیت سازگاری با اندیشه مدرنیته و نوسازی نهاد ها و نمادهای مدرن بویژه سازگاری با مضامین حقوق بشری را ندارد.
درمیان مجموعه وسیع ادیان و حوزه های تمدنی دنیای امروزاز مسیحی کاتولیک، پروتستان و ارتدکس؛ تا مسلمان سنی، شیعی و وهابی؛ و حوزه کنفوسینی تا بودا و از یهود تا برهمن و...، عمده نهادها و نمادهای توسعه صنعتی، فناوری و نوآوری، علم و مدارا، مردمسالاری و آزادی اندیشه و انسان همگی در دنیایی مرکزیت یافته اند که دو حوزه تمدنی مهم از آن محرومند: اسلام و مسیحیت ارتدکس.


حقوق بشر و مبانی اندیشه ای آن
حقوق بشر بعنوان محصول فرایند شکل گیری و رشد تمدن و معرفت بشری است و متعلق به همه جامعه جهانی می باشد. حقوق بشر مبتنی بر انسان گرایی و محوریت حرمت و مقام انسان در جهان است یعنی در برابر خدا، انسان ارزش می یابد. حقوق بشر محصول دوره روشنگری و مبارزه روشنفکران در عصر اسکولاستیک و حکومت دینی کلیسا و روحانیون دینی مسیحیت است که علیه واسطه گری کلیسا بین خدا و انسان، سلطه گری رهبران دینی بر جامعه، انحصار گری اندیشه دینی و سرکوب سایر اندیشه ها و قدرت طلبی نهاد دین و کلیسا شورید. حقوق بشر مبتنی بر حقوق طبیعی و اجتماعی انسان در برابر حقوق الهی و تغییر ناپذیر ان در معرفت دینی مسیحیت بود.
حقوق بشر، پلورالیزم و سکولاریزاسیون پیوند های بسیار قوی داشته و بر این اساس است که اندیشه های مختلف و متعدد امکان و فرصت اندیشیدن دارند و در عین حال نهاد دین باید کوچک و محدود به حوزه های خصوصی بوده و از حوزه قدرت و جکومت فاصله بگیرد. کار قیصر به قیصر و کار پاپ را به پاپ بسپارید، از شعار های محوری در شکل گیری اندیشه حقوق بشری است. ازسوی دیگر اوج گیری معرفت علمی درکنار معرفت دینی و فلسفی نیز از دیگر زمینه های شکل گیری اندیشه حقوق بشر در دنیای معاصر است.


مفاد حقوق بشر در مقایسه با شریعت اسلامی
بامروری بر مضامین و مفاد پیمان نامه حقوق بشر بسیاری از فراز های آن در مقایسه با مضامین حقوقی دین اسلام متناقض است. دراینجا به برخی از مهمترین این فرازها توجه می شود:
آزادی انسان:
در تضاد با مواد ۱ تا ۵ پیمان نامه درباره آزادی و برابری انسانها، عدم تبعیض برحسب نژاد، رنگ، جنس، مذهب، عقیده سیاسی، ملیت، و وضع اجتماعی، قوانین اسلامی با این بخش از مفاد حقوق بشر ناسازگاراست. برخی از این ناسازگاری ها عبارتنداز:
۱- در شریعت اسلام زنان در مرتبه فروتری قرار می گیرند. ارزش شهادت زن در دادگاه نصف مرد است. آنان حق ازدواج با غیر مسلمانان را ندارند و جنبش های زنان به شدت سرکوب می شود،
۲- غیر مسلمانانی که در کشور های اسلامی زندگی می کنند در موقعیت فروتری قرار دارند و شهادت آنان علیه مسلمانان پذیرفته نیست،
٣- برده داری در اسلام به رسمیت شناخته شده است. مسلمانان مجازند با هر یک از بردگان (کنیز) مونث شان رابطه جنسی داشته باشند (سوره نسا، آیه ٣) و مسلمین مجازند تا زنان متاهل برده را مالک شوند (سوره نسا، آیه ۲٨)،
۴. مجازات های تخطی کنندگان از شرع مقدس عبارتند از: اعدام، قطع اعضای بدن، به صلابه کشیدن، سنگسار، شلاق، درآوردن چشم و... ،
۵ . بر همین اساس است که اکثریت قریب به اتفاق تمامی زندانیان سیاسی و دگراندیشان و حتی زندانیان جرایم عادی از روزهای پس از انقلاب تا کنون، شکنجه را در زندان های جمهوری اسلامی تجربه کرده اند.
حقوق زن دراسلام:
برخلاف ماده ۱۶ و ۱٨ حقوق بشر در زمینه برابری موقعیت زن و مرد در ازدواج، تشکیل خانواده، بازارکار و جامعه، در شرع اسلام آمده است: زن مسلمان حق ازدواج با غیر مسلمان را ندارد. وضعیت حقوق زن و مرد در ازدواج، همسرگزینی، فرزندزایی، حق طلاق، حق حضانت کودک، حق سرپرستی، تبار و هویت، جرایم و مسئولیت مدنی، زنا، پوشاک، حضور در مجامع، احترام متقابل، آموزش، چند همسری (تعدد زوجات) و... برابر نیست.
حق آزادی دراسلام:
همچنین حلاف مواد ۱٨و ۱۹ پیمان نامه، درزمینه آزادی فکر و مذهب و آزادی بیان و انتشار عقاید، در اندیشه اسلامی مسلمانان از گرویدن پیروان دیگر ادیان به اسلام مسرور می شوند، اما گرویدن فرد مسلمان به دیگر ادیان ممنوع است. روی گرداندن از اسلام، مصداق ارتداد و سزاوار مجازات اعدام است. در ایران، پاکستان و عربستان با توسل به شریعت شیعه، حقوق اقلیت های بهایی پایمال شده است. مجازات کفر گویی به خدا و پیامبر در شرع اسلام مرگ است. در زمانه مدرن اتهام توهین به مقدسات بهانه ای به دست دولت های اسلامی می دهد تا به سرکوب مخالفان شان بپردازند. معتقدان به سایر ادیان بهایی، صوفی گری و سایر فرقه های دینی از حق بیان اندیشه و انتشار آن منع شده اند.
حق کار در شریعت:
در مقابل ماده ۲٣ پیمان نامه درزمینه آزادی کار، درآمد آبرومند، برابری شرایط کاری و تشکیل اتحادیه ها، طبق شریعت اسلام زنان در گزینش شغل آزاد نیستند. برخی مشاغل مانند قضاوت و رهبری جامعه یا ولایت برای زنان ممنوع است. کیش اسلامِ زنان را از کار خارج از خانه نیز سخت منع می کند. ازسوی دیگر غیر مسلمانان در کشور های اسلامی مجاز به گزینش آزادانه شغل نیستند یا اینکه اشتغال به بعضی کارها برایشان مجاز نیست. بیش از ۶۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر و بیش از ۲ درصد زیر خط بقا زندگی می کنند و نه تنها فاقد معاش آبرومند نیستند بلکه حیات شان در خطر است! تشکیل نهادهای مدنی و اتحادیه های صنفی و سندیکایی جرم تلقی می شود (مانند سندیکای شرکت واحد و سرکوب و دستگیری بیش از۱۰۰۰ نفر در اجتماع کارگران).
حق کودک در اسلام:
براساس پیمان جهانی حقوق کودک، افراد زیر ۱٨ سال باید از امکانات آموزشی، تفریحی، امنیتی، بهداشتی و درمانی برخوردار باشند و دولتها از شکنجه، سوء استفاده جنسی و زندان و اعدام کودکان منع شده اند. ولی درقوانین اسلامی هر مردی می تواند با دختربالای ۹ سال ازدواج دائم یا موقت نماید و حتی با دختران زیر ۹ سال حتی شیر خواره نیز بهره و لذت جنسی ببرد! این نکته در کتاب وسایل الشیعه آیت اله خمینی نیز آمده است. شواهد آماری حاکی است هم اینک بیش از ۷۰۰ هزار کودک زیر ۱٨ سال درایران حداقل یکبار ازدواج کرده اند!
حق دگراندیشان در اسلام
اعدام سیاسی بیش از ۴ نفر در سال ۶۷ در زندان های کشور از کودکان زیر ۱٨ سال تا دختران دوشیزه که پس از تجاوز و خشونت و شکنجه اعدام شدند آن هم فقط به جرم اندیشیدن. تعداد اعدام ها در دوره احمدی نژاد دو برابر شده و به حدود ۲۰۰ نفر رسید و رتبه ایران از ۴ به دوم صعود کرده است.
به بیان کلی، برابری حقوقی که سنگ بنای اندیشه‌ حقوق بشر است در چهار ناحیه توسط حقوق اسلامی یا شریعت نقض می‌شود: ۱. تبعیض حقوقی بین مسلمان و غیرمسلمان و نیز مومن و غیرمومن به یک مذهب خاص اسلامی، ۲. تبعیض حقوقی بر اساس جنسیت بین زن و مرد، ٣. تبعیض حقوقی بین برده و آزاد، ۴. تبعیض در حوزه‌ امور عمومی بین فقیه و غیرفقیه.


جمع بندی: اسلام سیاسی و حقوق بشر درایران
الف) ازنظراسلامی انسان‌ها به چهار درجه تقسیم می‌شوند: ۱. مسلمانان فرقه‌ی شیعه، ۲. مسلمانان دیگر فرق مذهبی اسلامی ، ٣. اهل کتاب یعنی مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان به شرطی که شرایط ذمه را بپذیرند و غیرمسلمانانی که با دول اسلامی معاهده تمکین امضا کرده باشند، ۴. دیگر انسان‌ها یعنی کافران حربی که کلیه‌ غیرمسلمانان غیرذمی و غیرمعاهد را در بر می‌گیرند. از این منظر بدن فرد مسلمان طاهر محسوب می‌شود، اما کافر از مشرک و مرتد و کافر گرفته تا حتی اهل کتاب یعنی مطلق غیرمسلمانان در کنار سایر نجاسات! نجس محسوب می‌شوند. مسلمان حق ندارد با غیرمسلمان ازدواج کند. چنین ازدواجی شرعاً باطل است. یکی از موانع ارث کفر است، کافر از مسلمان ارث نمی‌برد، هر چند مسلمان از کافر ارث می‌برد! مسلمان به واسطه‌ قتل کافر کشته نمی‌شود، اما واضح است که کافر به واسطه‌ قتل مسلمان قابل قصاص است. اگر مسلمانی دست کافری را قطع کند، کافر حق مقابله به مثل و قصاص را ندارد.
ب) زبان ادیان ابراهیمی بویژه اسلام خشونت بار و توام با تهدید و از بالا به پایین ÷. از زمان موسی بویژه با ساختن گوساله طلایی و حکم موسی برای کشتن حتی برادران افرادی که در این امر مشارکت داشتند، خشونت به داخل خانواده کشیده می شود. دین اسلام سیاسی و خشن به تعبیر اعتزالیون نوعی دین سادیسمی است: خدایی که قادر نیست انسانها را به نیکی و مهر دعوت کند و فقط تهدید به مرگ و آتش جهنم می کند. اگر خدا داناست چرا پیامی می دهد که تبعیض را ترویج و نهادینه می کند! خدای اسلام تنها کسانی را مشمول رحمت می داند که او را می پذیرند و باقی مشمول عذاب هستند یعنی نوعی هدایت اجباری .
پ) مفاد حقوق بشر بدنبال کاهش خشونت است وپیام آور صلح خواه از نظر جنسی، نژاد، دین، ملیت و .. است. تکثرگرایی مبنای حقوق بشر است. پلورالیزم مبدا روشنگری و آزادی اندیشه و بیانگراین نکته است که یک حقیقت وجود ندارد و هیچکس بخاطر اندیشیدن مورد تهدید و مجازات قرار نمی گیرد. مبنای اساسی حقوق بشر مبتنی بر برابری انسان ها به حکم انسان بودن و انسان محوری است. جایگاه زن بعنوان نیمی از جامعه انسانی در جوامع اسلامی مغفول است و یکی از مهمترین فراز های ناسازگاری شریعت اسلامی با حقوق بشر است. بردگی جنسی و اعتقادی همچنان وجود دارد و متضاد با حقوق بشر است. در دین اسلام سوال اساسی این است: تو بگو چه می اندیشی تا بگویم که حق تو چیست؟! و این پیام با روح حقوق بشر ناسازگار و در تضاد است.
ت) بنظر می رسد بر پایه سوال محوری مرور تطبیقی حاضر، یکی از مهمترین موانع شکل گیری نهاد و نمادهای نو اندیشی و نوگرایی در جامعه اسلامی همپون جامعه ایران، عدم ناسازگاری اسلام سیاسی با مقدمات توسعه، علم و فناوری معطوف به مدرنیزم است و سرمایه اصلی آن یعنی نگرش حقوق بشری در آن مورد غفلت قرار می گیرد. انسان در چنین دستگاه فکری، با توهم خودبزرگ بینی و شوینیزم دینی، به اصلاح نه نژادی، بلکه اصلاح دینی سایر افراد می پردازد و بدینصورت به مرزبندی های متعدد و قشربندی خاص اجتماعی و اعتقادی، انسان ازاد را به اسارت اندیشه ای میکشاند که اندیشه های دیگر و نو آفرین را بر نمی تابد. ازاینرو یکی از گلوگاه های اساسی دمکراتیزه شدن، سکولاریزم و نوگرایی در جامعه ایران، تحدید دامنه حضور دین در حوزه سیاست و قدرت است و تفکیک ساختاری که به تعبیر اسملسر از بنیان های توسعه علمی و عقلانیت امروز محسوب می شود.

هیچ نظری موجود نیست: