۱۳۹۷/۱/۳۱

مهاجرت یا مشارکت نماد نخبگی نیست

جناب قانعی راد در آخرین اظهار نظر خود نکاتی را پیرامون مهاجرت نخبگان بیان کرده اند که برخی از آنها قابل تامل است. تاکید وی بر قید مشارکت، قید عدم مهاجرت و ماندن، مشارکت سیاسی و حضور در صندوق اخذ آرا، سازگاری با محیط و هوشمندی سیاسی برای نخبگان مانده در کشور شکلی از دوگانه سیاه و سفید را فراهم می‌کند که تبعات تباه گونه مفهومی و عملکری خود را بهمراه دارد: 

👁مشارکت در تغییر. اگرچه مفهوم نخبه یا الیت با رویکردی طبقاتی به اقشاری دارد که در ساختار اجتماعی، موقعیت ممتازی دارند ولی مفهوم مدنظر وی در بحث خود شامل دانش آموختگان دارای تخصص علمی و فناوری است که جلای وطن کرده اند. بنظر من قید ایجابی مشارکت برای این قشر از نخبگان در اساس، رد فشار سیاسی و اجتماعی حاکم بر آنان است که اتفاقا بدلیل چنین تهدید و تحدید هایی جلای وطن کرده و می کنند. لذا مشارکت سیاسی یا اجتماعی تعیین کننده مرز تعریف نخبگی نمی تواند باشد که بخش بزرگی از نخبگان در حوزه علمی و تخصصی خود همواره مشارکت داشته و بدلیل همین حصارها و فشارها ترک وطن کرده اند. 

👁عدم مهاجرت. نمی توان با صرف مهاجرت یا عدم آن به تعیین مرزهای تعریف نخبگی پرداخت که این صفت ذاتی مفهوم نخبگی نیست. علاوه بر این مهاجرت در مفهوم عبارت از ترک وطن به قصد عدم بازگشت است و در بحث فراز نخبگان، تاکید اصلی بر عوامل رانشی در کشور مبدا است نه عوامل کششی در کشور مقصد مهاجرت. لذا کسانیکه در رفت و آمد به کشور و خارج از آن هستند اساسا مهاجر تلقی نمی شوند و این خلط مفهومی در بنیاد ناصحیح است. 

👁مشارکت در انتخابات. نمی توان مبنای تعریف نخبگی را بر اساس سلایق سیاسی و ایديولوژیک فردی یا گروهی طرح ریزی کرد. چه بسا نخبگانی که در داخل کشور به صندوق رای نمی روند و چه بسی نخبگانی که ترک وطن کرده ولی پای صندوق رای نیز‌ می روند! لذا تحدید مفهوم نخبگی به مشارکت سیاسی بمفهوم حضور در انتخابات، تصرف به مطلوب است. نخبگان  بسیاری وجود دارند که با عدم حضور در صندوق آرا، به مشارکت سیاسی خود می‌پردازند و لذا چنین برداشتی بشدت خاص گرایانه است. 

👁سازگاری با محیط. این معنا نیز در تعریف نخبگی بمعنای همرنگی اجتماعی، شکلی از تهی سازی معنای مشارکت اجتماعی و همچنین خود مفهوم نخبگی است. فرد نخبه دارای هوشمندی سیاسی است که اگرچه مد نظر جناب قانعی پور نیست ولی موید این است که این نخبه با هوشمندی سیاسی خود، فضا و ساختار سیاسی و اجتماعی را مساعد مشارکت مستقیم ندانسته و یا با استشمام خطر پذیری مشارکت سیاسی در کشور، یا جلای وطن می کند یا به زندان و خودکشی های حکومت خواه وادار می شود و یا در بهترین حالت به انزوا کشیده  می شود. 

سخن پایانی اینکه اساسا نخبه علمی شهروند یک وطن نیست بلکه با رویکردی جهان وطنی، مشارکت و فعالیت علمی یک نخبه ضرورتا در برگیرنده منافع انسان در سپهری جهانی است. فرآورده های علمی و تخصصی نخبگان ایرانی مهاجر‌ در خارج از کشور نه تنها در ایران بلکه در اقصی نقاط جهان قابل برداشت و بهره گیری است. نمی توان ساقه های علم‌ را هرس کرد‌ تا در حدود قامت گلخانه و حیاط خلوت استبداد رشد کند. 
http://www.ana.ir/news/382213

علی طایفی
https://t.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: