۱۳۹۶/۱۰/۲۹

تضادهای اجتماعی و تیوری ما و‌ دیگران در تحلیل اعتراض های مردمی

مقصود فراستخواه در تحلیل واقع بینانه خود در منبع زیر اشاره به تضادهای اجتماعی می کند که زیر عنوان "دیگری سازی"های اجتماعی دسته بندی می‌کند. از این منظر ذکر چند زوایا از تحلیل اعتراض های اجتماعی مردم ضروری است: 

✅پس از اسلامی شدن انقلاب ۵۷، شکاف اجتماعی عظیمی ریشه و رشد یافت که برخاسته از بینش و ایدیولوژی برتری جویی دینی بود که در آن اقشار خاصی بطور مراتبی ارزش بیشتری نسبت به سایر اقشار یافتند: شیعیان نسبت به سنیان، آخوندها و متولیان دین نسبت به مردم عادی، حزب اللهی نسبت به هواداران سایر احزاب و دگراندیشان، مردان نسبت به زنان، ریش سفیدان نسبت به جوانان و کودکان، صاحبان ثروت و‌ مکنت نسبت به فقرا و محرومان، طبقه نوکیسه بروکرات و تکنوکرات نسبت به سایر طبقات، قوم فارس زبان نسبت به دیگر زبانهای ایرانی و‌ ..بدینسان وفاق اجتماعی زیر سایه نفاق سیاسی و دینی/ایدیولوژیک از بالا رو به ضعف نهاد. 

✅نظریه ما و دیگران مبتنی بر همین حامی گرایی و برتری جویی ایدیولوژیک بجایی رسید که دوگانه های پر تضادی را زیر نام دینداری، وفاداری، دیانت، سیاست و قدرت دینی در جامعه ریشه دواند. در دیدمان "هر که از ما نیست، بر ماست" معیار سنجش و ارزش همه کس و همه چیز گردید. تبختر ایدیولوژی دینی شیعی گرا بجایی رسید که حتی اگر ۹۰ درصد مردم به خیابان ها بریزند، طبقه صاحب قدرت آنان را وابسته به غیر، دیگری، ضد دین و ملت، غربی و وابسته به دولتهای غیر می نامد تا از حریم ما در مقابل دیگران با برچسب های دشمن تراشانه دفاع نماید. 

✅مهمترین دوگانه ای که در میان تضاد های قطبی شده پیش گفته در اعتراضات اخیر ریشه دارد عبارت از دوگانه حکومت - ملتی است که سبب شده مردم چند پاره شده در یک کانون هدفمند بدور هم جمع شده و با وفاقی حتی واکنشی و برخاسته از نیازهای ضد ساختاری علیه حکومت بشورند و بخروشند. این مرکزی ترین تضاد در جامعه سبب ساز تباهی شده است که سویه ملت را در کنار سویه حکومت به سمتی می برد که با اعتراض ها و ‌تداوم آن در بین طبقات و اقشار مختلف اجتماعی به چاره جویی بزرگترین مسایل اجتماعی کشور بپردازند. چنین چاره یابی چنان فرایندی را طی کرده است که زمینه گفتمان دمکراتیک را از بین برده و نیروی قهر و ضد ساختاری راه برون رفت از آن می نماید. 

✅در این راهیابی حل مسایل مردم به حاشیه رانده شده، دیگر احزاب و جریان های درون حکومتی با رنگ های مختلف، بیرنگ شده و نیروی اجتماعی عظیمی رها شده است. اگرچه تمامیت جامعه توسط حکومت در شکاف های متعددی هدایت شده بود تا تمامیت ملت در برابر تام و تمامیت گرایی حکومت تضعیف شود ولی با آگاهی اجتماعی مردم، روند کنونی بسویی می رود که این دیگری علیه مای مسلط در بدنه قدرت برخاسته و درصدد ایجاد وفاق نوین ملی علیه وفاق حکومتیان است. 
http://l1l.ir/3sgr

علی طایفی
https://telegram.me/alitayefi1
                 -----------

هیچ نظری موجود نیست: