۱۳۹۶/۳/۲

ناسازه هاي انتخابات در مردمسالاري ديني

ناسازه هاي انتخابات در مردمسالاري ديني 

❗️نقد و تامل در باب منش و فرهنگ قناعت به اندك در فرهنگ سياسي قشري از ايرانيان، بويژه فرايند دمكراسي خواهیِ حداقلی يا مينيماليزم، از ضروريات است؛ نمي توان در مسيري حركت كرد كه مطالبات حكومتي افزون بر مطالبات مردم باشد در اينصورت اين دمكراسي بر سر ايستاده است نه پا!

❗️تعداد راي دهندگان معيار عمل نيست. مگر "جمهوري اسلامي آري" را ٩٨ درصد مردم از جمله برخي احزاب مشعشع چپ و مترقي تاييد نكردند؟ آيا اين رفتارِ جمعي، دليل مستندي است بر تاييد ما و مشروعیت بخشی يك منتقد به وضع موجود؟ وضع موجودي كه هفته قبل از انتخاباتش، دهها معدنكار، زير سنگ و ذغال دفن مي شوند و هر روز در آن يك ضايعه حقوق بشري رخ مي دهد، قابل دفاع نيست.

❗️رويكرد برتري جويانه و از بالا به پايين نگري در بين مخالفان مشاركت، صادق نيست بلكه شايسته كساني است كه ٤ دهه شلاق بر پيكر ملتي آسيب ديده زده و اينك هم او را به مشاركت ميليوني فرا مي خواند؛ و باز متعلق به كساني است كه با سبدي پر از داعيه عقلانيت به پاي صندوق هاي راي مي روند كه بر گرُده ميليون ها انساني سنگيني مي كند كه نه راي، بلكه نان براي خوردن ندارند؛ و مخالف مشارکت را خائن مي شمارند.

❗️اين حركت ميليوني از نظر من بعنوان يك جامعه شناس منتقد، تحقير ملتي است كه به نامزدهايي راي داده اند كه فقط و فقط به استناد مناظره ها، اين نامزدهاي فاسد انتخاباتي، همگي بايد به محكمه كشانده شوند. تحقيري بالاتر از اين سراغ نمي توان گرفت. اين تحقير را بايد جشن گرفت يا بر آن مويه كرد و شوريد؟ 

❗️من معتقد به تفكيك سوژه از ابژه تحليل در واقعيت اجتماعي نيستم و با پوزيتيويزم در اين متد نيز همسويي ندارم لذا در تحليل واقعيت، من و افكارم حضور دارند چنانكه نزد ديگر جامعه شناسان و تحليلگران حضور پررنگي دارد. 

❗️كنشگري من مترادف با نقدگري من است چنانكه مثلا كنشگرِ موافق شيخ روحاني نيز با كاغذ راي آن را متعين مي كند. لذا عمل اجتماعي افراد، متفاوت است و من با مصلحت جويي و برخورد ماكياوليستي در امر اجتماعي موافق نيستم؛ گيرم برخي جامعه شناسان و سياسي كاران چنين كرده و مي كنند. 
@alitayefi1 
❗️بنظرم خاتمي رهبر جنبش آزاديخواهي نبود بلكه مردم و خاصه، طبقه متوسط بودند كه فضاي دهه هفتاد را ساختند چنانكه امامزاده اي بنام خاتمي نيز نتوانست به آرزوها و مطالبات مردم جامه عمل بپوشد و سرانجام از جنبش مردمي دور ماند. دراين رويكرد نگاه من در تحليل از پايين به بالاست و در اينجا با خاتمي و روحاني، اين جنبش را آناليز نمي كنم. 

❗️از همين منظر ياد گرفته ام در تحليل مسايل اجتماعي، نگرشي ساختاري و ديالكتيكي را در نظر بگيرم بطوريكه يك نظام ولايي را فراتر از نهاد رياست جمهوري مي دانم. بي ترديد مقطعي كه لمپن هاي آشكار بر سر كار بودند (دوره احمدي نژاد و رفسنجاني و موسوي) همان سياستهاي وقت، خواسته نظام بود كه امروز لمپن هاي پنهان با اين تاييد راي آوردند (روحاني). 

❗️دغدغه هاي قشري از مردم مربوط به آزادي است و دغدغه من عمدتا ناشي از برابري؛ اين قشر از صلح و امنيتي سخن مي گويد كه بنظر من بدون برابري، رويايي بيش نيست آنگاه كه فقرا و حاشيه نشينان شهري در زباله ها بدنبال نان مي گردند و نيمي از جمعيت (زنان) براي كوچكترين تصميم شخصي بايد از مردان در قدرت، رخصت بگيرند؛ در اين فضا صلح و امنيت يك شوخي است. 

❗️انتخاب افراد در زندان ها نيز متفاوت است؛ بسياري نيز با نامه اي از زندان، انتخابات را بدليل ماهيت غيردمكراتيك آن نفي كردند. دمكراسي كه فاقد بنيانهاي مشاركتي و كارامدي حزبي است، ابزاري است براي تضعيف مفهوم نهاد دمكراسي؛ بطوريكه مردمي كه سالياني پي در پي در روياي تغيير، دايما بين بد و بدتر درگیرِ  انتخابند، به مرور زمان ياد مي گيرند كه باري، دمكراسي اگر اين است همان ديكتاتور نماينده خدا بهتر است! 

❗️صرف همايش اجتماعي ميليوني مردم، نه خوشحال كننده كه هراس انگيز است. من نگران نيروي فلاكت ديده و خاموشي هستم كه بخشي از آنان ناگزير به وعده هاي فريبكارانه يارانه ها گوش و رآي دادند و بخش بزرگي فرياد سكوت را برگزيدند. اين قشر ميليوني از مردم را هم بايد ديد. آنكه ديده نمي شود (كساني كه رأي ندادند)، گويي وجود ندارد!

❗️امثال ابتهاج/سايه اگر روزي جلودار بودند امروز پيرواني محافظه كار شده اند كه شايد به اقتضاي سن يا تجربه هاي شخصي چنين مي كنند لذا مشاركت افرادي چون او و دولت آبادي و سلبريتي هاي ديگر خواه كوثري يا تتلو، ملاك عمل من و ما نمي تواند باشد كه اينان در عرصه ديگري ارج يا بَرج دارند. 

علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: