۱۳۹۵/۱۱/۱۶

شريعتي جامعه شناسي نمي دانست

📋دكتر علي شريعتي چه تحصيلاتي داشت؟ مرده پرستي در فرهنگ عاميانه گاه چنان از شخصيت هاي تاريخي و فرهنگي ما اسطوره سازي مي كند كه سبب ساز نوعي تحميق بجاي تنوير افكار عمومي مي شود.
شايبه تحصيلات شريعتي جدي است ولي همواره پسِ نقاب قدسي گري و كيش شخصيت مغفول مانده است. بحث تحصيلات و مدرك او چندان حايز اهميت نيست ولي مهمتر از همه درك ناقص، سطحي، بي اعتبار، كم دامنه و بدون مآخذ علمي است كه از شريعتي با پوپوليزم خاص او يك متفكر ساخت. كسي كه در التقاط بين دين و ايدئولوژي، فلسفه اجتماعي و شور انقلابيگري، خشونت گرايي و استبدادستيزي نقش بسزايي داشت.
@alitayefi1
⭐️دهه هاي بيست تا پنجاه اكثر متفكران اجتماعي و سياسي كشور همراه با به اصطلاح روشنگري، به ترويج خشونت و عتاب با خشاب اهتمام كردند از دكترهاي مطرح نهضت آزادي ايران تا هواداران جريان توده و نهايتا "چريك هاي فدايي خلق" و روحانيون پيرو نواب و اشخاصي چون شريعتي. آموزه روشنگري در اپوزيسيون در تاريخچه معاصر ايران همواره آميزه اي بود از خشونت ورزي و انديشه ورزي، ملقمه اي كه ماحصل آن پارادوكس  يا ناسازه جمهوري اسلامي بود.

🎓بنظرم مستندترين روايت درباره تحصيلات و دكتراي علي شريعتي  متعلق به رييس دانشگاه مشهد آنزمان است كه طي بررسي و تماس وي با دانشگاه محل تحصيل شريعتي در فرانسه كاشف بعمل امده كه وي متني را ترجمه يا تلخيص كرده كه بسيار كوتاه و ضعيف بود و سرانجام بدليل تطويل دوره دكتراي وي و سرآمدن دوره براي بورسيه هاي ايران با تسامح پديرفته مي شود. البته كيفيت دكتراي شريعتي از منظري خيلي پر اهميت نيست و از اهميت نظرات و نقش قابل مطالعه و پروبلماتيك وي كم نمي كند.
@alitayefi1 
📝 تز دكتراي شريعتي زير نام حاجيولوژي ثبت شده است كه بمعناي قديس شناسي كساني است كه نزد مردم قهرمان شناخته مي شدند و در متون قديمي حتي مسيحيت و پيش از آن نيز استفاده شده است.

👳🏻بطور كلي اصطلاح حاجي شناسي چندان غيررايج نيست و از ادبيات ديني پيش از اسلام تعبيه شده است. درباره روايت مربوط به تز دكتراي كوتاه وي مي توان به نوشته دكتر توسلي استناد كرد كه چون وي وقت زيادي براي تحصيل نمي گذاشت، دست آخر كاري بر روي فضايل بلخي سرهم كرد كه به روايتي زير نام قديس شناسي تاييد شد  و برخي آنرادر حوزه ادبيات ميشمارند نه جامعه شناسي.
@alitayefi1 
👀شريعتي اگرچه جامعه شناسي نخوانده بود و از مضامين و نظريه هاي آن درك ناقصي داشت ولي درك و بينش اجتماعي داشت كه زمينه اشتهار او را فراهم ساخت. مجموعه كتب شريعتي عمدتا حاصل سخنراني و خطابه هاي اوست. شريعتي درك دقيقي از متدولوژي علمي، تاريخ نظريه هاي اجتماعي، دين شناسي و جامعه شناسي نداشت. خطابه هاي شريعتي پيوند ناهمگوني از شعر و شعار، شريعت و ايدئولوژي، و ادبيات و اجتماعيات بود. 

❓شريعتي را بايد تحليل و نقد كرد. شريعتي با تندباد تحولات دهه پنجاه، هيمه بر آتش دين ايدئولوژيك نهاد، دين و سياست را بهم پيوند زد، مقابل جريان روشنفكري و مدرنيزم آن عهد، شعار داد و شعور بخرج داد و فرايند سكولاريزم در جامعه ايران را سالها به عقب راند. انديشه شريعتي، مباني نظري جمهوري اسلامي را پي ريخت.

علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: