۱۳۹۵/۹/۱۰

تناسب تفكيك جنسيتي و استبداد ديني

❓چرا استبداد ديني چنين بر جدايي زن و مرد و بطور عام تفكيك جنسيتي در جامعه پافشاري مي كند؟ قريب چهار دهه پس از انقلاب با انبوهي از مسايل اقتصادي و اجتماعي در كشور چرا هنوز مهمترين دغدغه آمران و عاملان استبداد در نهاد هاي قضايي، دولتي و قانونگذاري كشور تفكيك جنسيتي و به حاشيه راندن زنان در جامعه است؟ برخي ملاحظات در پاسخ بدين پرسش اساسي چنين است:


👥جدايي زن و مرد بزرگترين خواستگاه و خاستگاه تداوم استبداد بويژه نوع ديني آن است. پيشفرض نظام استبدادي در چنين جامعه دو پاره اي اين است كه با راندن نيمي از جمعيت يعني زنان، نيمه ديگر را نيز خواهد راند. 

💑در چنين ساختاري مردان و زنان نيز مشغول و درگير شناخت زواياي پنهان جهان فردي و اجتماعي يكديگر شده و كمتر به امر سياست مي پردارند. دغدغه يك رابطه ساده انساني بين دختر و پسر به دروغ، به بزرگترين غائله و مسئله ملي مبدل مي شود. 

❌در تفكيك جنسيتي اتحاد و يكپارچگي ملي از بين مي رود. ماشين استبداد ديني با ايجاد منافع مشترك كاذب با مردان، نيمه ديگر را نيز زير سلطه خود مي برد و در چنين ساختاري، مردان به شركاي عملي و رسمي استبداد در سركوب جامعه بويژه زنان مبدل مي شوند. 

🙎🏾‍♂️در جامعه تفكيك شده، هژموني مردان در خانواده مورد تاييد ماشين استبداد خواهد بود. بدينگونه كه با مديريت مردان در خانواده، جامعه دونيم شده مردانه-زنانه با نسبت ١-١ به جامعه اي متشكل تَر با نسبت ١-٣ درآمده و بافرض خانواده ٤ نفري، مردان همسود با استبداد مردانه به ابزار سركوب مبدل مي شوند.

☠️در جامعه مردانه، استبداد چهره خشن تري بخود مي گيرد و با پرداخت بيشتر به مقوله ناموس و ارزشي كردن ساختار استبداد ديني و ستم آن، ماهيت خشونت را خانگي كرده و آنرا موجه جلوه داده و فراگير مي كند. 

👳🏾‍♀️استبداد ديني در چنين ساختاري هويت مردانه اش آشكارتر شده و جامعه همدست حكومت مستبدي مي شود كه در آن مردان زير نام خانواده، ناموس، غيرت، تعصب، و پيوند هويت و خون و خاك نه تنها به سركوب زنان مي پردازد بلكه خود نيز زور پنهان و سركوب نرم وخشن را مي پذيرند.

💍در ساختار ديني استبداد مردانه، تناقض اخلاقي عجيبي بر فضاي سياسي چيره مي شود بدينسان كه مردان در صحنه نمي توانند از نظر اخلاقي عليه نظام مستبد بشورند. اين ناتواني اخلاقي ناشي از اين است كه فروپاشي استبداد ديني مردانه معادل فروپاشي سلطه و هژموني مردانه و اسيب پذيري مضامين بظاهر اخلاقي نظير ناموس تلقي مي شود. 

🔓از اينرو بقاي استبداد نه از بالاي هرم قدرت كه از پايين ساختار مراتبي قدرت نيز تقويت مي شود: مفتي مستبد بر مردان/پدران؛ پدران/شوهران بر فرزندان و زنان؛ فرزندان/برادران پسر بر مادران و خواهران. در اين چرخه شوم و مدار بسته توليد استبداد، تفكيك جنسيتي مهمترين موتور حركت و دوام مستبد ديندار است. امري كه در جامعه ايران امروز بشدت مورد چالش است. 

https://tavaana.org/sites/default/files/musavar.jpg

‎علي طايفي 
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: