۱۳۹۵/۵/۲۶

ناهمسويي فقر و قدرت


زيگموند باومن از جمله كساني است كه معتقد است وظيفه جامعه شناسي در تحليل و چاره يابي مسايل اجتماعي پرداختن به رابطه نامتعادل فقر و قدرت است. پيشفرض تاريخي اين رابطه ميتواند اين باشد كه هرچه ميزان شدت و وسعت فقر در جامعه بيشتر باشد قدرت سياسي فربه تَر شده و بسوي مداخله گري بيشتر سوق مي يابد.

در افواه عامه نيز اين ضرب المثل رايج است كه شكم گرسنه انقلاب نمي فهمد! 
اين نظريه البته با رويكرد تضادگرايان ناهمسو است آنگاه كه ماركس به طغيان سازمانيافته طبقه كارگر فقير شده بعنوان موتور اصلي تحول و انقلاب در نظام سرمايه داري اشاره دارد.
صرفنظر از اين چالش نظري، شواهد نشان مي دهد با فقر عمومي مردم و گرايش جامعه به دوقطبي صاحبان ثروت و صاحبان فقر و رنج، پيامدهايي از اين دست بر نهاد قدرت خواهد گذارد:
-قدرت سياسي در گردونه بسته استبداد، تماميت خواهي و سركوب در مي افتد و نهادهاي قدرت خاصه در اشكال ديني آن با قدسي گرايي نهادها و نمادهاي قدرت سياسي درون دايره شوم فقر و قدرت، هاله هاي امنيتي براي خود تدارك مي بينند و در كوتاه و ميان مدت بر سرير قدرت مي نشينند،
-قدرت مردم و جامعه مدني رو به ضعف مي رود و تشكل هاي اجتماعي و صنفي، احزاب و گروههاي سياسي و كنشگر در انزوا و تهديد سركوب و سركوفت قرار مي گيرند، در اين رهگذر جامعه از تنوع طبقاتي بسوي جامعه اي دوقطبي ميل مي يابد و أكثريت فقراي جامعه ياراي اعتراض و تحول خواهي نمي يابند،
-قدرت هاي بين مللي نيز بعنوان شبح هاي در گردش در رسانه ها و ميادين حضور اجتماعي، سياسي و فرهنگي كشور به ابزار إيجاد رعب و وحشت، و تقويت راهبرد دشمن تراشي بنام إيجاد وحدت و يكپارچگي كشور و بكام اصحاب قدرت بلامنازع در جامعه مبدل مي شوند (شعار مرگ بر امريكا و بزرگ نمايي استعمارستيزي هاي كاذب در ايران نمونه بارز اين پيامد است)،
-با كاهش قدرت جامعه مدني، تدريجا قدرت سياسي ماكروسفال و فربه نيز بسوي يك سراشيبي تدريجي سوق مي يابد، زيرا كه دولت دمكراتيك مقتدر در يك جامعه مدني مقتدر قابل فرض هست. 
-در چنين فضايي به تعبير برخي قدرت ضعف (چامسكي) و ضعف قدرت (ريتزر) نيز معادله ديگري مي يابد: از يكسو قدرت فقرا در قطب ضعيف، در راستاي فروپاشي و درهم ريختن ساختار قدرت رسمي افزايش مي يابد، فقرايي كه ديگر چيزي براي از دست دادن ندارند؛ و   ازسوي ديگر ضعف قطب مقتدر جامعه رو به افزايش مي نهد و ساختار آماده دگرگوني مي شود. 
ع ط

هیچ نظری موجود نیست: