۱۳۹۲/۳/۲۰

يک ونيم قرن بر مدار بسته استبداد ايرانی !

                                                                                   
در طول قريب بيش از يکصد سال تدوين و انتشار بيانيه های سياسی آتشين ، انتقادی و بنيان کن به عنوان يک سنت در ميان روشنفکران و روشنگرا ن ، فعالان سياسی واجتماعی وحتی اخير ا در بين دانشگا هيا ن و اصحاب علم و قلم تسری يافته و نها دينه شده است . محتوای همه اين بيا نيه ها پس از خرده گيری ها ی نظام سياسی و معرفتی حاکم در دستگاه سياسی و نقد عملکرد آن در جامعه عمدتا  بر مدار محورهايی از اين دست بوده است : آزادی بيان و نشر عقايد ، آزادی فعاليت احزاب و نها دها و سازما نها ی سياسی ، آزادی مطبوعات ، دفاع از حقوق بشر ،  آزادی مشارکت در انتخا ب نظا م  سياسی کشور ، دفاع از معاش آبرومند ونقد فقر وعقب ماندگی اقتصا دی و فرهنگی مردم .
در نوشتار حاضر با توجه به محتوای آخرين بيانيه ها ازجمله بيانيه ۵۶۵ نفر از فعالان سياسی ، اجتماعی و دانشگاهی ايران ، با بهره گيری از تاريخ و بازگشت به بيش از ۱۳۰ سال پيش ، دو بيانيه منتشر شده در عصر ناصر الدين شاه قاجار مورد توجه قرار می گيرد تا ديرپايی و جان سختی برخی ويژگی های سياسی ، اجتماعی و فرهنگی ايران در طول گذشت سالهای متمادی به نمايش گذارده شود .



۱. بيانيه سياسی واجتماعی روشنفکران به حکام وبزرگان شهرها وکشور:
  « ..ای هموطنان وغيرتمندان و برادران ! چشم عبرت باز کرده به روز سياه خود نگاه کنيد که به چه درجه اسير و ذليل و خوار و بدبخت و سيه روزگا ريد و فريا درسی نداريد . به هرعجز و تملق و تضرع ، التجای عاجزانه به درگاه ملوکانه کرديم که پادشاه اسلام تکليفی وحدی برای مباح بودن جان و ناموس و مال مردم معين کند تا بدانيم در چه عمل مجازات و در کدام مکافات داريم . اگرچه بگويند هر کس صبح زود از خواب برخاسته بايد مقتول شود! ولی اين حکم از روی قانون باشد که مردم بدانند و بدون استثنا اجرا شود، عرايض ما را قابل اعتنا نشمرده رعيت را مورد سخط واقع گردانيدند واز خدا ورسول شرم نکردند. ...جهت همه اين اقدامات اين است که برای ظلم ايشان حدی و برای اجرای دلخواه ايشان سدی نباشد. ای برادران غيور ديندار وطن خواه! همت را عالی بداريد، رنج را راحت شماريد، مطيع ظالم نشويد تا شما را گوسفند ندانند. ...اگر دنيا را گردش کنيد از ايرانی ذليل تر و خوارتر و مظلوم تر و پريشان تر در عالم نيست! سرباز را رعيت می دهد که به کار هيزم شکنی می رود ، مواجب را صاحب منصبان می برند و آنها ذلت می کشند. واويلا! رعيت چه لطمه ها و سياست ها می بيند! مهار می کنند ، چوب و فلک و کند و زنجير و تازيانه و شکنجه و بريدن گوش ودماغ و دست و پا و غير اينها، همه برای بی تقصيران است ؛ اشرار وظلام ومقصرين وخورندگان مال مردم بالکليه از مواخذه و سوال و جواب آزادند! ...برادران نمی دانيد اهل عالم در چه امنيت زندگانی می کنند! بايد انسان خود را اسير گرگ خونخوار نکند...اهالی تمام ايران آيا مرده اند!...مردم را شب و روز به دلخواه از خانه ها کشيده ، زنجير و حبس می کنند ؛ ما لشان را می گيرند ، کسی نمی پرسد چرا؟...هر رذل و دونی را ما لک جان و ناموس مردم می کنند، همه تمکين می کنيم...هرچه می کنند تحمل می کنيم ، گمان می کنيم ديگر رحم خواهند کرد!...مردم به چه اميد سکوت کرده ايد ؟کيست که بتواند حق خود را مطالبه کند؟ ای مردم کی به خلاصی خود اقدام کرديد و نشد !؟ کی اتفاق نموديد و فايده نديديد ؟! برخيزيد و حدی برای ظلم بگذاريد 

۲. بيانيه اعتراضی روشنفکران به علما وروحانيون:
  « ...آيا حالت حاليه و رفتار بزرگان و مقتدرا ن را با رعايا  و اصناف و کسبه ايرانی که همه مسلمان و برادر يکديگرند ، می دانيد يا خير؟ آيا اين رعايای فلک زده که شب و روز دمی آسايش نديده ، هزارها از علما و طلاب و سادات را غرق نعمت و رحمت و راحت داشته ، ايشان را آقا و خودشان را بنده ، به بوسيدن خاک پای ايشا ن تبرک می جويند و هر زحمت را قبول کرده و آقايان را صدر نشين گر دا نيده اند ، بهترين نعمت ها و زنها و عمارت ها و لباس ها و باغات و املاک را برايشان روا داشته اند ، خود ذلت راقبول کرده اند ، آقايان چه توجهی به حال اين ضعيفان کرده اند ؟ اين صدمات وقتل ها و غارت ها که بر ايشان وارد می شود حضرات آقايان را در کجا دل سوخته و به يک اقدامی جلوگيری از اين ظلم های بی حساب کرده اند ؟ آيا برادری اسلامی و ترحم و امر به معروف و نهی از منکر و رفع ظلم و حفظ نفوس محترمه در شريعت به علما متوجه نيست؟ عجبا !گاهی می بينيم صدای يک دفی در خانه يک فقيری بلند می شود رگ امر به معروف حضرات آيت اله ها به حرکت درآمده ! لشگرطلاب تا ريختن خون صاحب خانه ايستادگی می کنند ، اما فرياد مظلوما ن که در زير چوب و فلک از دربار دولت و حکام به آسمان می رود آقايان را کک نمی گزد!اين توهين ها و غارت ها و جرم ها و حبس ها و زنجير ها و شکنجه ها که به مسلمان وارد می آيد در نزد آقايان گويا از عاديات است؟ آيا جوابی برای روز جزا حاضر کرده ايد ؟   به اين امت برای تحصيل شماها کرور کرور پول تحميل آنها شده ، چه نتيجه ای به مسلمانان عايد شده ؟ .. آيا پيغمبر و امام اگر حاضر بودند ، به اين حال ملت مثل شما تماشا کرده بکار عيش خو د مشغول می شدند؟ ...اگر بفرما ييد از ما پيشرفتی نمی کند ، اولا در بسياری از اين کا رها خود به ايشان  يا ری می رسا نيد ؛ ثانيا کی شما اتفا ق نموده و ملت را دعوت به رفع ظلم نموديد و کسی نشنيد ؟ ملت را ظا لما ن گوسفند کرده ، سر بريده ، از گوشت و دنبه آنها هم شما طعمه می بريد والا کی گفتيد اين ظلم را حق نداری؟ ( خاطرات حاج سياح، حميد سياح، ص۳۳۹_۳۳۶ ) » .
با مروری بر تاريخ سياسی معا صر ايران که گلبول های استبداد و اختناق در شريان های آن همواره توليد و باز توليد شده است ، اغلب بيانيه ها در نگاه اول تنها گريزگاه برون رفت از مهلکه عقب ماندگی جامعه ايران را در شاهراه سياست وقدرت نشانه رفته اند .البته چه بسا هم بدون درمان اين سرطان بدخيم ، راه نجات اندام نجيف جامعه بازمانده از خوره استبداد به سرانجام نرسد! اما براستی فرهنگ عمومی مردمی با اين مصيبت ها صبور! که  در طول قريب بيش از يک قرن رويای آزادی وعدالت فقط توانسته اند تخم استبداد را به اشکال مختلف بکارند با راهبردهای بيانيه هايی از اين دست دستخوش تغيير خواهد شد!؟ آيا سلسله مشکلات وتنگناهای بيشماری که در بيانيه های ۱۳۰ سال گذشته تا کنون همواره تکرار شده است با راهبردهای صرف سياسی و از بالا به پايين و از برون مرز ها به درون روبه پايان خواهد گذارد؟آيا اين نگرانی وجود ندارد که در ۵۰ سال آتی نيز کسانی با صدور بيانيه های مشابه وآتشين تر به همين مسايل امروزی در سرفصل بيانيه ها اشاره کرده وفراخوان اتحاد وتغيير ساختار قدرت را سردهند. طرفه اينکه بياييم در کنار همه استبداد زدايی ومستبد ستيزی ها، با انديشه ها وروحيات  استبداد زای رسوب  يافته در درون منش ايرانيان نيز بی هيچ ابايی به مقابله بر خيزيم.

هیچ نظری موجود نیست: